پینارپینار، تا این لحظه: 12 سال و 18 روز سن داره

✿✿✿ پینار کوچولو ✿✿✿

ماه هجدهم

دخترم ، بالاخره ماه هجدهم هم تموم شد و واکسن هجده ماگیت رو هم زدیم . برا این واکسن من خیلی استرس داشتم ، که البته کاملا هم بجا بود. سه شنبه بعد از  خوردن صبحانه و دادن استامینوفن رفتیم برا واکسن ، که کلی تو مرکز بهداشت با بچه ها بازی میکردی و بهشون میگفتی ب'بی که البته این کلمه از تاثیرات بی بی انیشتین هست که "به به "(نی نی) رو با بی بی مخلوط کردی شده "ب'بی" بعد از کلی تو نوبت موندن بالاخره نوبت واکسن تو شد که یکی به پای چپ و یکی به دست راست زده شد و قطره فلج اطفال هم که ریختن دهنت. بعد از یه کم گریه بالاخره اروم شدی و چون شنیده بودم بهتره راه بری با مامان جون دوتایی دستات رو گرفتیم و مقداری از مسیر رو راه رفتی ولی بعدش رفتی بغل م...
25 مهر 1392

پینار در نمایشگاه کتاب

پنج شنبه رفتیم نمایشگاه کتاب ولی متاسفانه نه من و نه  بابا نتونستیم کتابهای مورد نیازمون رو پیدا کنیم . فقط  شما دختر گلم تونستین کتابهای مورد نیازتون رو بخرید. و همون جا هم شروع به مطالعه کردین.   ...
14 مهر 1392

ماه هفدهم

  خوب فندق مامان ماه هفدهم هم تموم شد. ماشالله روز به روز خانوم تر و فهمیده تر میشی. از کارهای جدید این ماهت: وقتی میگم پینار کو؟ خودتو نشون میدی و میگی "پی " یعنی پینار کلا دیگه موقع بیرون رفتن دستتو نمیدی به ما و برای اینکه دستتو نگیریم مثل بابا بزرگها دستهاتو میزاری پشتت و راه میری و سر راه به هر مغازه ای که دلت میخواد وارد میشی و ما رو هم صدا میکنی که بیاییم تو. و کلی کارهای بامزه دیگه تو این ماه با هم رفتیم شمال (برای عروسی دختر عمو شمیلای من)و تهران(ثبت نام ارشد من) تو راه شمال خیلی اذیت کردی ولی تهران رو راحت بودی و اذیت نکردی.  خدا رو شکر تو هر دو جا با اینکه مدتش بسیار کم بود بهمون خیلی خوش گذشت. وضعی...
21 شهريور 1392
1